مـــن چقــدر دلتنگــــم
و چقدر تشنــــه لبخند کسی کـــه بــــــاران را میشناسد
دریـــــا رامیفهمد
و میداند سنگ سنگ است و نبـــــاید پــــــرتــاب کرد...
گاه
سکوت بیجا
همه چیز را بر باد میدهد!
همانگونه که حرّافی تمام آرامش را!
درباره وبلاگ ![]() مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه می خواهی مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی شدم بیگانه با هستی زخود بیخود تر از مستی نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه می خواستی سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن شدم انگشت نمای خلق مرا درس عبرت کن بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر نمی ترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان تا همیشه جملات زیبا عاشقانه شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, :: 23:0 :: نويسنده : سمانه
گاهی پای کسی میمانی ....
که نه دیدی اش .... نه میشناسی اش ....... فقط حسش کرده ای .... تجمسمش کرده ای ... پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش ... که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی .... لایک .... دست همیشه برای زدن نیست ....
کار دست همیشه مشت شدن نیست ..... دست که فقط برای این کار ها نیست ..... گاهی دست میبخشد ..... نوازش میکند ..... احساس را منتقل میکند ..... گاهی چشمها به سوی دست توست ..... دستت را دست کم نگیر ........ ![]() شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, :: 22:57 :: نويسنده : سمانه
زندگی یعنی:
بخند هرچند که غمگینی، ببخش هرچند که مسکینی، فراموش کن هر چند که دلگیری. اینگونه بودن زیباست هر چند که آسان نیست! ﻋﺸــــﻖ ” ﯾﻌﻨﯽ.. حـــــتی اگه … ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩﺕ !! بدونی نمیشه !! … ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ! ﻧﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮ… ﻧﻪ ﻓﮑﺮﺷﻮ… ![]() تقدیم به همه ی دوستان از همه شما ممنونم که میاین وبلاگم امیدوارم که زندگی به کام همه شما شیرین باشه جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 15:34 :: نويسنده : سمانه
بهار و این همه دلگیری ؟؟
کسی فصل ها را جا به جا نکرده ؟؟! ![]() گاهی دلم می گیرد از آدم هایی که در پس نگاه سردشان با لبخندی گرم فریبت می دهند دلم میگیرد از خورشیدی که گرم نمی کند ......و نوری که تاریکی می دهد ازکلماتی که چون شیرینی افسانه ها فریبت می دهند دلم می گیرد از سردی چندش آور دستی که دستت را می فشارد و نگاهی که به توست و هیچ وقت تو را نمی بیند دکتر علی شریعتی ![]() خسته ام تکیه زده ام بر دیواری از سکوت ؛ گاه گاهی هق هق تنهایی هایم سکوتم را میخراشد و نقشی از یادگاری میزند یادگاری هایی که کسی سواد خواندنش را ندارد هیچ کس جز خدا! جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 15:32 :: نويسنده : سمانه
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ،
تورا دختر خانوم مینامند مضمونی که جذابیتش نفسگیر است…
دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند و نه با اشک و افسون. اما تمام اینها را هم در برمیگیرد… تو نه ضعیفی و نه ناتوان، چرا که خداوند تو را بدون خشونت و زورِ بازو میپسندد. اشک ریختن قدرت تو نیست، قدرت روح توست .
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 12:56 :: نويسنده : سمانه
از این دنیا و آدماش یاد گرفتم ... دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 19:41 :: نويسنده : سمانه
دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده : سمانه
در زلال شب دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 19:39 :: نويسنده : سمانه
" همیشه باید یک کسی باشد که حتی اگر به جای کلمات فقط سه نقطه گذاشتی در یک صفحه سفید ،
بدانی که می داند یعنی چه ! . . . همیشه باید کسی باشد ! تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد ! باید کسی باشد که وقتی صدایت لرزید ! بفهمد ! که اگر سکوت کردی بفهمد ! باید کسی باشد ! که اگر بهانه گیر شدی ! بفهمد ! باید کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن ! نبودن ! بفهمد ! باید کسی باشد که اگر حرف های بی معنی زدی بفهمد ! باید کسی باشد بفهمد که درد داری ! که زندگی درد دارد ! بفهمد که دلگیری ! بفهمد که دلت برای چیزهای کوچک تنگ شده !!! همیشه باید کسی باشه که وقتی دلت گرفت سرتو بزاری رو شونش تا میتونی بباری ولی نیست . . . .
دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 19:35 :: نويسنده : سمانه
وقتی مرا نقاشی می کردی زیبا نقاشی ام کردی ممنون!!! دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 19:32 :: نويسنده : سمانه
![]() ![]() |